انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۴
ارديبهشت
۹۳

بسم الله الرحمن الرحیم

دنیا را سرای آزمایش بندگانش قرار داد تا به این وسیله به آسایش و آرامش آخرت دست یابند. خانه ای که سرشار است از لطف و رحمت حق و رسیدن به آن همه مقامات عالی بندگی جز به وسیله ی این خانه امکان ندارد.

با خودت می گویی : خانه ای که خدا اینقدر آن را مذمت کرده چطور این همه عظمت دارد ؟ حقیقت این است که مذمت های الهی درباره ی دنیا را درست نفهمیدیم .

اصلا مگر دنیا ، غیر از زیبایی چیزی دارد ؟ مگر میشود چیزی را که خدا خالق آن است بد باشد ؟ کمی که فکر کنی می بینی خود ما هم جزئی از این دنیا هستیم پس حواست را جمع کن تا به بیراهه نروی .

دنیا از من و تو و زن و فرزند شروع می شود تا پول و دارایی و زمین و ماشین و... در ذات اینها جز خوبی هیچ نیست . دنیا مملو از خوبی هاست فقط تو باید مواظب خودت باشی.

مواظب باش این همه خوبی را در مسیر بندگی خدا قرار دهی . میدانی یعنی چه؟ محبت به زن و فرزند و مال و دارایی هیچ وقت بد نبوده و نیست بلکه دوست داشتن زن و فرزند و محبت به آنها ، مقامت را نزد خدا بالا می برد . تو با زن و فرزند ، به معراج می رسی .

اگر عاشق خدا هستی باید عاشق خلق او هم باشی اما حواست را جمع کن ، اینها آمده اند تا تو را به خدا برسانند . دنیا با تمام دارایی اش ، آمده است تا تو را به سمت خدا ببرد نه اینکه راه را گم کنی و به خودش مشغول شوی .

دنیا زمانی شر و بد می شود که تمام هدفت و مقصدت را رسیدن به آن بدانی ؛ زمانی بد می شود که خودت را محدود به آن کنی در حالی که دنیا آمده است تا تو را به آخرت برساند.

دنیا زمانی بد است که خودت را وابسته به آن بدانی و به خاطر آن از راه و رسم بندگیت فاصله بگیری و خودت را مشغول آرامش و آسایش محدود آن کنی.

آرامش و رفاه در آخرت است و تو باید برای رسیدن به این آرامش از دنیا بهره بگیری . کم نیستند کسانی که راه را گم کردند و فکر کردند دنیا ، سرای آرامش است و تمام فرصت های زندگی خود را برای رسیدن به آن صرف کردند.

بدان که دنیا مثل یک جاده است که تو را به سمت مقصد و هدفت سوق می دهد مبادا دلخوش به سرسبزی های ظاهری این جاده  کنی و از مقصدت بمانی ....[1] 



[1] با استفاده از احادیث امیرالمومنین و امام هادی علیهماالسلام ....باشد که راه را به وسیله ی رهروان واقعی آن بشناسیم و حرکت کنیم

  • بی نشان
۰۷
ارديبهشت
۹۳

بسم الله الرحمن الرحیم

می گفت : عبد باش و بندگی کن . راهش هم مشخص است؛ هیچ دیده ای که مرده ، زیر دست غسال ، چگونه است ؟ هیچ حرکتی از خودش ندارد و تا غسال ، دستی به او نزند و او را به راست یا چپ ، حرکت ندهد ، حرکتی از خودش ندارد .

سعی کن خودت را مثل یک مرده در زیر فرامین الهی قرار دهی . از خودت و خواسته های نفسانیت هیچ حرکتی نداشته باش و تنها با امر و نهی های الهی حرکت کن تا به آنچه می خواهی برسی.

وقتی راه بندگی را اینگونه پیمودی ، می رسی به مقامی که « علمه الله علم ما لم یکن یعلم» راه را برایت باز می کند و تو را تا سر منزل مقصود می رساند . هیچ نیازی نیست بدنبال استاد اخلاق بگردی ؛ چرا که اگر ، تو خوب شاگردی خدا را بکنی ، خودش می شود استاد اخلاق تو .

به دانسته هایت عمل کن و در راه او حرکت کن تا علمی را در وجودت به جریان اندازد که به هیچ صورتی توان رسیدن به آن را نداری . تو خوب بندگی کن تا دستت را بگیرد و به عرش برساندت . « عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی» بنده ی من ! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم بکنم.

وقتی روح و جانت با بندگی او جهت گرفت و شدی مثل یک میت در زیر دست غسال ، حرکات و افعال و حرفهایت می شود خدایی . دعایت را رد نمی کنند و در هر سراشیبی دستت را می گیرند مثل آن خار کن که از کوچه پس کوچه ها رد می شد که ناگهان صدای ناله ی مادری را شنید .

سرش را بالا گرفت که دید کودکی در حال افتادن است . مضطرب شد و با صدا و ندایی از دل گفت : یا الله . کودک بین زمین و هوا معلق شد . خار کن ، کودک را به زمین گذاشت و حرکت کرد . دور او را گرفتند و گفتند : که هستی و چه کردی که به این مقام رسیدی ؟

خار کن ، با آرامشی که از درونش جریان گرفته بود ، گفت : یک عمر ، بندگی کردم و حال یک بار از او خواستم و او رد نکرد. سیم دلت که وصل باشد و خودت را در مسیر بندگی او کنی می شوی مصداق این حدیث « من کان لله کان الله له » هر کس مال خدا باشد ، خدا هم مال اوست . 

  • بی نشان
۰۵
ارديبهشت
۹۳

بسم الله الرحمن الرحیم

انتظار ، مفهوم زیبایی است که در وجود هر شیعه ای جای گرفته است ؛ مفهومی است که مصداق های آن زندگی را طعم شیرینی می دهد . شیرینی انتظار وقتی به کام می نشیند که تک تک حرکات و رفتارهای آدمی را به سمت و سوی انتظار سوق دهد.

وقتی رفتارها و حرکات منتظر ، در مسیر انتظار ، جریان پیدا کرد ، می شود منتظر واقعی که با هیچ بادی نمی لرزد چرا که بیدی نمی شود که با این بادها بلرزد.

انتظار یعنی خودت و غرائز درونیت را در این خط قرار دهی و به بیراهه نروی که اگر اینگونه شد ، راه را گم نمی کنی . شنیده ایم که وقتی ، امام منتظر ، ظهور کند ، عده ی بسیاری از علما ، که عمرشان را در مسیر کسب علم صرف کرده اند ، راه را گم می کنند و امام خود را منکر می شوند.

چه می شود که با این همه معنویت راه را گم می کنند و حجت حق را منکر می شوند ؟علتش مشخص است ؛ چه زیبا می گوید : هر کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند . فکر می کنند در مسیر انتظار قدم بر می دارند اما نمی دانند که به بی راهه می روند.

مدیریت درست غریزه هاست که تو را مطیع امر خدا می کند . اگر میل و شهوتت را کنترل کردی و نه افراط به خرج دادی و نه تفریط ، می توانی حق را بشناسی و خودت را با آن وفق دهی اما اگر کمی از خواسته های درونیت عقب افتادی و یا به جلو رفتی ، نمی توانی نفست را کنترل کنی .

ملاک عقب افتادن یا جلو رفتن ، خداست . اگر از خدا و پیغمبر جلو افتادی و گفتی : ریاضت می کشم و هیچ نمی خورم و نفسم را می کشم ، بعید نیست در وقت ظهور ، به امام زمانت هم اعتراض کنی و خرده نگیری و اگر ، عقب ماندی ، به خاطر رسیدن به خواسته هایت در مقابل امام زمانت صف می کشی.

چقدر زیباست که خدا ، با تذکرهایش(نماز ، قرآن ، بلا و گرفتاری ...) ما را هر لحظه به مسیر می کشاند تا راه را گم نکنیم و به بیراهه نرویم .

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) اشک می ریخت و ناله میکرد که خدایا! مرا لحظه ای به حال خودم رها مکن که بیچاره می شوم و راه گم می کنم . چه خوب است که با عجز و التماس از بارگاه او بخواهیم تا ما را از مسیر جدا نکند " الهی لا تکلنا الی انفسنا طرفه عینا ابدا" تا بسان عمر سعد و شیعیان کوفی در مقابل امام زمانمان صف نکشیم و سر عزیز زهرا را بر نیزه نبریم و خاندان پاک و مطهرش را به اسارت نکشیم .

  • بی نشان