انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

عقل،راه رسیدن به حقیقت

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

به انتخاب رشته رسیده بودم و باید راهم را مشخص می کردم اما هنوز مبانی فکری ام درباره ی انتخاب رشته رشد نکرده بود با مشورت اساتید از بین " علوم قرآن و حدیث ، کلام اسلامی ، فلسفه اسلامی" فلسفه را انتخاب کردم از این باب که بزرگانی همچون امام راحل ، علامه طباطبایی ، آیت الله جوادی آملی و... یکی از مهمترین پایه های رشدشان فلسفه بود.

البته تنها این نبود بلکه ، همه ی علوم در نهایت به نقص و ضعف می رسند اما فلسفه هیچ وقت نیازمند غیر نمی شود بلکه اصل است و فرع پذیر نیست و دیگر علوم به آن احتیاج پیدا می کنند.

دو ترم گذشت و من هنوز در انتخابم شک داشتم و از این باب ، به فکر مشاوره با استاد افتادم ؛ استادی که شور و شوق فلسفه را در من زنده کرد ، همان فلسفه ای که از عقل حرف می زد . از همان زمان که الفبا را یاد گرفتم ، از چیزهایی که عقلم را به زحمت بیندازند  ، فراری بودم اما با تدریس و راهنمایی او ، بشدت عاشق فلسفه شدم .

مشاوره کردم و راهم را پیدا کردم . راهی که امروزه مخالفان زیادی دارد؛مخالفانی که هدفشان خنثی کردن عقل است چرا که تمام حرف فلسفه همین است که عقل را به جریان اندازد . وقتی مخالفت این عده را می بینم متأسفانه ذهنم حرکت می کند به سمت فرقه ی ضاله ی وهابیت که به هیچ عنوان زیر بار نمی روند و هیچ استدلالی را نمی پذیرند.

با خودم فکر کردم اگر بخواهیم عقل را خنثی کنیم ، باید توحید و نبوت و ... را چگونه اثبات کنیم؟ مگر می شود توحید را برای کسی که اسلام را قبول ندارد ، با آیه و حدیث ، اثبات کرد اصلا اگر عقل را کنار بگذاریم چگونه اصول اعتقادات خودمان را محکم کنیم ؟ مگر می شود با تقلید ، اصول اعتقادات را  تثبیت کرد؟ مگر جز این است که پذیرش توحید و معجزات پیامبران الهی ، باید با عقل اثبات شوند؟

بر این اساس، نمی دانم آقایون مخالف از چه رو اینقدر مخالف فلسفه اند ؟

برای درک ضرورت فلسفه ، خوب است به این نقل قول توجه کنیم که : مدتی پس از انقلاب بود و اوج بحث های مارکسیستی،  روزی در یکی از مساجد خوب شهر مثل هر روز در نماز جماعت شرکت کرده بودم و پیش نماز هم روحانی ریش سفید و محترم، می گفت بعد از نماز شخصی بلند شد و رفت جلوی آقای روحانی و جلوی همه ی مردم گفت من از اسلام و قرآن سوالاتی دارم، می خواستم پاسخ بگویید

 این فرد که متبحّر در فلسفه ی مارکسیستی بود، شبهات جدی عقلی مطرح می کرد و این روحانی هم سعی می کرد با استناد به آیات و روایات، جواب او را بدهد، و طبیعتا او هم اصلا قرآن و حدیث را قبول نداشت

  رو حانی هم توان تحلیل شبهات و پاسخ عقلی و برهانی قوی را نداشت. می گفت شبهات در ذهن همه ی حاضران در مسجد ماند و آن روحانی زیربار شبهات جدی و سنگین فلسفه ی مارکسیستی ناتوان ماند و همه به شک و تزلزل افتادند

برای همین هم بود که حضرت علامه طباطبایی می گفتند:چون که شبهات عقلی علیه اسلام عمومی شده، طرح مسائل عقلی قرآن و اسلام که همان فلسفه ی اسلامی است هم باید عمومی شود. نمی توان در جایی که زهر به طور گسترده و ساده فهم در همه ی طبقات مردم تزریق می شود، پادزهر آن را عمومی و ساده فهم در جامعه تزریق نکرد


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی