انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجسم اعمال» ثبت شده است

۲۰
آبان
۹۱

راستی که انسان چقدر فراموش کار است

چقدر زود گناهان و نافرمانی ها را فراموش می کند

انگار نه انگار همین دیروز از ارتکاب گناهی که کرده بود پشیمان بود

انگار نه انگار که می خواست زمین دهان باز کند و آب شود از این جسارت

زود فراموش می کنیم ! نمی دانم شاید بخاطر این است که کم حافظه ایم

فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره

وقتی به اتفاقاتی که در گذشته برایم افتاد نگاه می کنم با خودم می گویم : آیا من این بودم؟

هیچ باورم نمی شود که گذشته ام با حال اینقدر تفاوت داشته باشد.

به آرشیو زندگی که نگاه می کنم می بینم چه پرونده های سنگینی داشتم

اما حال حسرت عمری را می خورم که چقدر بی تفاوت به آن بودم

اینجا حسرت روزهایی را می خورم که چند صباحی بیش از آن نمی گذرد و فراموششان کردم

اما چه باید بکنم وقتی که تمام اعمالم را به من نشان می دهند؟

اینجا به کارهایی که گناه نبود ولی عمرم را تلف کرد حسر ت می خورم و با خودم کلنجار می روم

چه کنم وقتی تمام خوب و بدم را در مقابلم ردیف می کنند؟

می گفتند :

شاید خدا از تمام گناهان و معاصی بگذرد ، اما فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره

تمام خوبی ها و بدی ها را ثبت کرده اند و نشان خواهند داد. حتی اگر بخشیده باشند...

می ترسم از آن لحظه ! از لحظه ای که پرونده ام باز می شود.

که در آن هنگام ، نیازی نیست مرا بکشند به سمت جهنم

چرا که از شدت خجلت و شرمندگی خود سر به زیر انداخته و راهی آتش می شوم

  • بی نشان