از همان ابتدا که حرفها در وجودم جریان
گرفت ، مرا آرام کردند بدون اینکه درونم را لمس کنند و مرا از درون پر
کنند. این روزها درد ما این است که نه از درون پر می شویم و نه از درون
دیگران را پر می کنیم.
حرفها را می زنیم و به گمان خودمان
،پشتمان را از زیر بار مسئولیت ها خالی می کنیم در حالی که در این وادی ،
عملی نکردیم و فقط خودمان را بازی دادیم .
می گفتند : تقوا یعنی از خدا بترسی و
سمت گناه نروی . با خودم فکر می کردم ، مگر می شود خدایی که خالق هستی و
زیبایی است ، اینقدر ترسناک باشد اما باید می پذیرفتم و عمل می کردم.
با همین حال کودکی و نوجوانی و حتی
جوانی را طی کردم و هنوز این مسئله برایم گنگ بود. تا اینکه روزی به من
فهماندند که تقوا یعنی در مقابل خدا ، حیا کنی .
تقوا با آن مفهوم و معنایی که از کودکی
در گوشم جای گرفته بود ، تنها بخش محرمات و شاید واجباتم را در بر می گرفت
اما حالا با این معنا تمام حرکات و سکناتم را در بر می گیرد .
حیا همان معنا و مفهومی بود که مرا به
سمت تقوا کشید و سیری جدید در وادی بندگی من باز کرد . وقتی با این دید
حرکت کردی ، می بینی در لحظه لحظه ی زندگیت ، تقوا جریان دارد.
در خوابیدن ، مراعات میکنی و حیا از
زیاده روی . در خوردن ، آرام و با تأنی که او می بیند . در حرکت ، وجودت را
و حرکاتت را آرام می کنی که در محضر او قدم می زنی .
در محیطی که سیر زندگیت می چرخد ، اطراف و اطرافیانت را سیر می دهی و بی تفاوت نمی گذری که او می بیند ...
این است وادی تقوا که رحمت و برکات
الهی را از زمین و آسمان در زندگیت جاری می سازد "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ
الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ
السَّماءِ وَ الْأَرْض"
وقتی از این وادی گذشتی ، سنگ ها را از
راهت بر می دارند و راهت را هموار می کنند و رزق مادی و معنوی را در سراسر
زندگیت جاری می سازند " وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب "
در وادی بلا و فتنه ها راه را نشانت می
دهند و از سرگردانی و حیرانی ، نجاتت می دهند " إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ
یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا"
آنچه از گناهان در نامه ی اعمالت ثبت
شده را می بخشند و تو می مانی با نامه ای مملو از حسنات و اجری بسیار بزرگ "
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ
أَجْرا"