شکر حقیقی نعمتها
درسها را دوروبر ما قرار داده اند تا هر کسی به نحوی بهرمند شود. گاهی متوجه نیستیم و از فرصتهایی که در اختیار داریم خوب استفاده نمی کنیم . گاهی حس می کنیم وقت زیاد است و گاهی آنقدر به علم درون سینه هامان اطمینان داریم که به ذهنمان هم خطور نمی کند که شاید روزی از دستش بدهیم .
انگار نه انگار همه را او عنایت فرموده است . یادم نمی رود ، دوستی داشتم که از لحاظ درسی ، نمراتش خوب بود اما در تصادفی که برایش اتفاق افتاد ، حتی اسم خودش را هم فراموش کرده بود. تا چندین ماه همین طور بود تا اینکه بهتر شد.
قدر نعمتها را باید بدانیم شاید خیلی از ما آدمها ادعا می کنیم که شاکر نعمتهای او هستیم و شاید روزی هزار بار بگوییم : خدایا شکرت . اما این شکرها ثمره ی آنچنانی ندارد. مثل مردی که رباخوار است و برای رسیدن به یک معامله ربا ، سوار ماشینش می شود تا به سر قرار برسد ؛ در بین راه وقتی توی ترافیک شهر گیر می کند ، از ترس اینکه به سر قرار نرسد و با عصبانیت می گوید : لا اله الا الله . آیا این لا اله الا الله ارزشی دارد؟
خیلی از شکرهای ما هم اینگونه است یعنی ثمره ای در بر ندارد. شکر اصلی زمانی است که چشم را در راه گناه باز نکنیم و برای معرفت و عبرت باز کنیم . شکر اصلی زمانی است که گوش را در راه درک و فهم و معرفت به کار اندازیم . و در کل زمانی ما شاکر نعمتهای الهی می شویم که عملا نعمتهای او را در وجود خودمان به جریان بندازیم .
اگر نعمتها را در وجودمان به جریان نندازیم در وجودمان می مانند و بقول استاد بزرگوار صفایی حائری : ماندن با گندیدن برابر است . و البته وقتی شاکر نعمتهای محبوب عالمیان نبودیم نعمتها را به طریقی از ما خواهند گرفت . حضرت آیت الله دستغیب می فرمود :
تقریبا چهل سال قبل ، در حجره های مسجد مشیرالملک شیرازی ، که طلاب سکونت داشتند مُدرسی زبردست که عمدا نامش را نمی برم درس قوانین و مطول می گفت و مشهور به حافظه و معلومات بود .
شب خوابید ، صبح که بیدار شد دید حافظه اش را از دست داده حتی برای نماز صبح سوره ی حمد را نیز فراموش کرده است. ده ها سال نماز خوانده ، لکن اینک یادش نیست ، قرآن را باز کرد دید نمی تواند بخواند .
خلاصه ، به طور کلی حافظه اش را از دست داد به طوری که الف را از باء تشخیص نمی داد و به همین حال بود تا مُرد
- ۹۱/۱۱/۱۴