انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

یک امتحان

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۴۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

با هر سختی و زحمتی بود تمام شد . سختی و زحمتش برای من بود که از قبل آماده نشده بودم و با نذر و نیاز پشت سر گذاشتم . به دوستان توصیه می کردم : قبل از امتحان ، مبلغی را نذر کنید و بروید سر امتحان ، ان شاالله نتیجه ی خوبی می دهد. نذر و نیازها به کنار ، تلاشهای شبانه روزی برای امتحان هم به کنار ، اضطراب و استرس های قبل و بعد از امتحان ، عجیب آدم را پیر می کند.

وقتی از فرصتی که به تو داده اند خوب استفاده نکنی و چهار ماه از ترم بگذرد و تو بی خیال باشی ، در وقت اضافه باید ضجر ها و بیدار باش ها را تحمل کنی ، در آخر هم حسرت این را می خوری که ای کاش اینطور از چهار ماه فرصتم استفاده می کردم ، ای کاش اینطور کلاس می رفتم ، اینطور درس می خواندم ، اینطور یادداشت برداری می کردم... حالا که گذشته ، حسرت آن روز ها را می خوری .

وقتی فکر می کنم می بینم ، حوزه و دانشگاه رفتن ما چقدر شبیه به حساب و کتاب و قبر و  قیامت است . فرصت یک ترم و چهار ماهش را که مقایسه کنی با مدت عمرت ، می بینی هر دو محدودند و کوتاه . در این بین ، عده ای سخت تلاش می کنند و عده ای در عالم رویا به سر می برند ، همین است که لحظه های پایانی را به شدت تلاش می کنند.

هیچ دیده ای ، عده ای ، شب امتحان را با جزوات سر می کنند به امید اینکه با خیالی آسوده از امتحان عبور کنند بدون اینکه هیچ گردی به تنشان بنشیند؟ عده ای هم می چرخند و می گردند برای خودشان و در آخر عمر دنبال دستورالعملی می گردندکه کار هفتاد ساله را بکند ؛ حاج آقا چکار کنم این آخر عمری عاقبت بخیر از دنیا برم و...

همین است که میگویند : در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است ، ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار . عادت ما آدمها همین است ، همه  چیز را می گذاریم برای وقت اضافه .

آنهایی که از این فرصت ، خوب استفاده کردند ، شب امتحان هم خیالشان راحت است و با یقین کامل می گویند : من که وظیفه ام را انجام دادم . خدایا ! منتظرم ، بسم الله ... مثل همان پیرمرد با صفا که با سوز و اشک و آه و التماس می گفت : یا حضرت عزرائیل ادرکنی . ترسی ندارند از امتحان ، چون می دانند هرچه نیاز بوده را آماده کرده اند .

در آخر ، نتیجه ی این امتحان است که سرنوشت ساز است . در این وادی ، عده ای که زحمت کشیدند و حرکتی داشته اند ، یافته هایشان را ذخیره کرده اند و ضعف ها را از بین برده اند ، غمی ندارند و خیالشان راحت است ؛ اما آنهایی که در آخرین لحظات به فکر عمل کردن افتادند ، هم وقت امتحان ، ترس و اضطراب وجودشان را فرا می گیرد و هم وقت نتیجه ، حسرتی می خورند که اگر ذره ای از آن را بین اهل دنیا و آخرت تقسیم کنند ، تمام آنها محزون می شوند .(1)

-------------------------------------
(1)کنزل العمال :14936  ، الامالی للطوسی :663/1386

 

  • بی نشان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی