انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توصیه اخلاقی بزرگان» ثبت شده است

۰۴
خرداد
۹۴

حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله): هئیت مدیره مدرسه برای بچه ها تنظیم برنامه می کنند و می گویند از هر پنج ساعت، 4 ساعت کار علمی و 1 ساعت هم بازی کنند، بچه ها را در مدرسه به بازی گرفتن حکمت است ولی مدیر بازیگر نیست،‌ فرمود این مقام و پست ها و من و ماها بازیچه است،‌ همه شما که سلمان و اباذر نیستید که لوجه‌الله کار کنید، اکثر مردم یک تشویق و رفاه و مانند آن می خواهند، این پست و مقام بازیچه است، ‌بازیچه برای این است که بقیه عمر را برای خدمت صرف کند، اگر کسی همه عمر را صرف بازیچه کند می شود لهو و لعب، ‌اسباب بازی را برای بازیگرها خلق کرد که یک مقداری کار کنند و خستگی خود را با بازی رفع کنند اما کسی که عمرش را به بازی گذارنده یک کودک هشتاد ساله است، اگر به دنبال مرید بازی و دست بوسی و امثال ذلک بود بچه هفتاد هشتاد ساله است و هنوز بزرگ بالغ نشده است.

 

منبع : رسا نیوز

  • بی نشان
۰۷
آذر
۹۳

به گزارش جام جم آنلاین حجت الاسلام و المسلمین باقری در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما بیان داشت: یک استاد اخلاق و یا یک عالم ربانی که درس اخلاق می دهد، باید چند ویژگی داشته باشد که این ویژگی ها چه در مراجع گذشته و چه مراجع حاضر همیشه مشاهده شده است از اصلی ترین ویژگی این افراد این است که هرگز دعوت به خود نمی کنند بلکه دعوت به خداوند متعال می کنند.

وی افزود: هم و غم این استادان اخلاق سیره پیامبر(ص)، ائمه و اولیاء الهی است این افراد در درس های خود از قرآن و عترت استفاده می کنند و با هوای نفس خود نیز مخالفت می کنند، استاد خوشوقت نیز از جمله این استادان بودند.

شاگرد آقای خوشوقت تأکید کرد: ما وقتی به ایشان می گفتیم شما فلان مطلب را در جلسه گذشته گفته اید بیان می کردند من این را نگفته ام بلکه این مطلب را خداوند بیان داشته و من کسی نیستم، آیت الله خوشوقت معتقد بودند استادی که از خودش چیزی بگوید استاد نیست.

وی اظهار داشت: آقا همیشه می گفتند موضوع اصلی قرآن هدایت است و این هدایت را باید از همان اهدناالصراط المستقیمی فهمید که روزی ده بار تکرار می کنیم و کلید این صراط نیز در سوره یس است که می فرماید و أن اعبدونی هـذا صرط مستقیم یعنی لازم نیست به راه متفاوتی بروی بلکه راه راست در عبادت خداوند متعال است.

وی گفت: آقا همیشه و در تمام 50 سال تدریس تأکید بر آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ داشتند و تا آخر نیز بر این آیه بسیار تکیه می کردند آیه دیگری که بسیار بیان می داشتند یا ایها الذین آمنوا اذکروالله ذِکرا کثیرا بود که می گفتند جدای از این که انسان نباید به گناه مبتلا شود باید بسیار هم خدا را یاد کند.

حجت الاسلام باقری تأکید کرد: آقای خوشوفت جلسات ختم صلوات زیادی داشتند که در این جلسات 14000 صلوات ختم می شد به این ترتیب که در طول نیم ساعت همه به همراه آقای خوشوقت به صلوات فرستادن می پرداختند و هر فردی یک هزار صلوات می فرستاد و نیت صلوات ها نیز حل مشکلات مؤمنین بود.

وی بیان داشت: بین ختم صلوات و سخنرانی نیز هربار یک دعا می خواندند یک بار زیارت عاشورا، یک بار حدیث کساء و یا هر دعای دیگری و به این ترتیب ارتباط آقا با ائمه را در بین مردم حفظ می نمودند.

شاگرد ایت الله خوشوقت افزود: حتی در مشهد نیز ایشان در حرم می نشستند و ختم صلوات می گرفتند و بعد ختم صلوات نیز 5 دقیقه سخنرانی می کردند و باقی جلسه به پرسش و پاسخ می گذشت. آقا هفته ای سه بار ختم صلوات می گرفتند و هرجا هم که برای جلسه ختم صلوات وی را دعوت می کردند بی هیچ تکلفی دعوت را می پذیرفتند.

وی با بیان این موضوع که تأکید همیشگی آقای خوشوقت بر ترک گناه بوده تصریح کرد: خدمت حاج آقا می گفتیم آقا ما مشرف شدیم به مشهد چه کنیم می گفتند بعد از اذن دخول و خواندن زیارت چند دقیقه در سکوت بنشینید و ببینید که در دلتان چه اتفاقی می افتد، آقا همیشه بیان می داشتند که اگر ترک گناه کنید محال است که معصومین(ع) جواب شما را بدهند و شما متوجه نشوید.

حجت الاسلام باقری ادامه داد: آقای خوشوقت بیان بسیار ساده و روانی داشتند به همین دلیل کسانی که پای منبر ایشان می آمدند از همه قشر و همه سنی بودند، ایشان مسجد امام حسن مجتبی(ع) واقع در خیابان شریعتی تهران را پایگاه خود قرار داده بود، خادم قدیمی مسجد می گفت اوایل در روز تاسوعا و عاشورا تعدادی که در مسجد حاضر می شدند به اندازه انگشتان دست هم نمی شد اما با حضور آقا رفته رفته طوری شده بود که همه طبقات کاملاً پر می شد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: آقا در سال 91 سفری به کربلا داشتند و ما نیز در نجف و کربلا همراه ایشان بودیم، شب جمعه که به زیارت امام حسین(ع) رفتیم در حرم دعای کمیل برگزار کردند و آقا آنجا آن چنان گریه می کرد که من واقعاً ترسیدم که مبادا حالشان بد شود وقتی دعا تمام شد و مداح داشت از حرم بیرون می آمد آقای خوشوقت به او گفت برای ما باید روضه بخوانی خانم ها نیز روضه جدید می خواهند و بعد دوباره با درخواست ایشان مداح شروع به روضه خواندن کرد.

  • بی نشان
۰۷
آذر
۹۳

آیت الله بهاء الدینی(ره)

میگویند این بشر، اثر موجودات است. اثر ، اثر موجودات است ولی نه آن اثری که شما خیال می کنید؛ بلکه آن خلیفة الله است، همه به برکت آنها باید ارتزاق کنند.

خداوند یک بشرهایی نمایش داده انبیاء، اولیاء، ولاة که آنها رحمت در حیوانات هم هستند ؛ همه اش که مسئله شرق و غرب نیست که ویتنام درست کنند افغانستان نابود کنند، آنها (خلیفة الله) اهل عمرانند ، اهل آبادانی اند ، اهل اصلاحند. آدم عاقل یک همچنین قدرت اقتصادی و مالی را صرف احیاء میکند.

خلاصه همه برکات آنها هستند، اینکه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم بکم فتح‌الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث بکم کذا و بکم کذا همه برای خلفاء و جانشینان خداست که کار خدایی میکنند ، رحمة للعالمینند، شفقت به بشر دارند، خدمات به بشر کردند.

آثار طبیعی آثار طبیعی مال طبقه متفکرین از شرق و غرب است، آنهایی که متفکر بشرند، ولو در طبیعیات ،خیلی هاشان از این مفاسد شاید دور باشند، یعنی آن مرحله از تفکر مانع از اینست که آدم این اندازه آزاد و بی قید و شرط حرکت کند، زحمات را آنها می شکند ولکن استفاده سوء را شیاطین میکنند.

خلاصه طبقه متفکر بشر ولو در طبیعیات باشد و تا حدودی شایسته و وارسته باشند ولی کسی آنها را نمی شناسد، کارها را آنها انجام میدهند و دیگران استفاده اش را میبرند

  • بی نشان
۰۷
آذر
۹۳

بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ،وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی‏،مَا ضلَّ صاحِبُکمْ وَ مَا غَوَی‏، وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهْوَی ، حرفهایی که پیغمبر خدا می زند از روی هوی و هوس نیست، کارهایش هم از روی هوی و هوس نیست،اگر بخواهد انسان با معارف اسلام آشنا شود باید هوی و هوس را رها کند، هوی و هوس همان دعوت شیطانی است، هوا را باید بذارد کنار،خیلی ناراحت نشوید،که خلاصه شیطان همراه ماست و او هست؛ولی شیطان را می توان طرد و دور کرد ، دست خودت هست، که با فرمان و اطاعت خدا شیطان می رود دنبال کارش.

 خودت دور نمیکنی شیطان را، مادامی که تابع هوی و هوس هستی از شیطان جدایی نداری، وقتی بنده خدا شدی و هوی و هوس را رها کردی آن وقت بنده خدایی،اگر بنده خدا شدی همه چیز آنوقت انشاالله داری.

  • بی نشان
۰۶
بهمن
۹۲

انسان برای راحتی برای دنیا خلق نشده است

در روایتی از زین العابدین(ع) منقول است که حضرت فرمودند: «مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا»، کسانی‏ که در دنیا به دنبال مال اندوزی و تکثیر اموال و مسأله گشایش در امور مالی زندگی‏شان هستند، این‏ها دنبال چه هستند؟ دنبال راحتی هستند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ»، خیال می‏کنند هر چه ثروتشان بیشتر و زندگی‏شان وسیع‏تر شود، راحتی‏شان بیشتر تأمین می‏شود.

بعد حضرت می‌فرماید: در حالی که دارند اشتباه می‏کنند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَة»،ِ اما «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا»، حضرت می‏فرمایند: در دنیا، برای اهل دنیا راحتی خلق نشده است، این جمله ظرافتی دارد. حضرت می‏فرمایند: برای اهل دنیا راحتی خلق نشده، این روایت را خوب دقت کنید، روایت ظریفی است. «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ»، این است و جز این نیست که «خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ»، راحتی در بهشت و برای اهل بهشت خلق شده است.

این تعبیر حضرت اشاره به این معنا است: این‏ را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمی‏رسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمی‏دوند بلکه برای راحتی آخرت می‏دوند‏، چه بسا اینها در دنیا هم به راحتی می‏رسند. ظرافت‏های این روایت، خیلی زیباست.

میوه عدم تعلق به امور مادی چیست؟


در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین(ع) منقول است که حضرت فرمودند: «ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی می‏ آورد. پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تاحدی راحتی نصیبت تو می‏شود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتی‏ات نمی‏رسی. اشتباه در همین است. لذا در روایات دارد که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است.

بنابراین آنهایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت می‏دوند‏، اینها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی می‏رسند و آنهایی که برای آخرت تلاش می‏کنند، در دنیا هم راحت‏ تر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا می باشند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمی‏خواهم بخوانم. حتی در روایت دیگری از علی(ع) هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا می‏رسد و روحش راحت می‌شود. (1)


کسی که خدا به او اعتنا نمی‌کند

 

یکی از راه‏کارهایی که در جهت تصحیح بینش انسان پیرامون امور مادّی- علاوه بر دعا- توصیه می‏گردد، این است که انسان اثرات سوء زیاده‎طلبی در امور مادی را ببیند و اگر به این آثار سوء دقت کند، بی‏گمان از این زیاده ‏خواهی‏ ها گریزان می‏شود و در نتیجه به ‎طرف مقابل که درخواست کفاف است روی می‏ آورد.


روایات بسیاری پیرامون دو موضوع آثار سوء مترتب بر دنیاخواهی که زیاده‏طلبی را به همراه دارد‏ـ و تعلقات قلبی نسبت به دنیا و اصالت قائل شدن برای دنیا وارد شده است. روایتی از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که حضرت فرمودند: «مَن أصبَحَ وَ الدُّنیَا أکبَرُ هَمِّهِ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فِی شَی‏ءٍ»؛ کسی که شب را به روز آورد، در حالی‏ که بیشترین و بزرگ‎ترین هدفش دنیا باشد، خدا به او اعتنا نمی‎کند. خدا به کسی اعتنا می‎کند که خدا را بزرگ‏تر ببیند، نه درهم و دینار را. اگر خدا را بزرگ‎ترین هدف دانستی، آن‎وقت خدا به تو اعتنا می‎کند؛ ولی اگر بزرگ‎ترین هدفت پول باشد، خدا به تو اعتنایی نمی‎کند.


مشکلات کسی که به دنیا تعلق قلبی پیدا می‌کند


حضرت در ادامه می‏فرمایند: «وَ ألزَمَ قَلبَه أربَعُ خِصَالٍ»؛ چنین فردی دلش به چهار خصلت گره خواهد خورد؛ «هَمّاً لَا یَنقَطِعُ عَنهُ أبَداً وَ شُغلاً لَا یَنفَرِجُ مِنهُ أبداً وَ فَقراً لَا یَبلُغُ غِنَاهُ أبَداً وَ أمَلاً لَا یَبلُغُ مُنتَهَاهُ أبَداً». اوّل آن‏که همیشه اندوهگین است؛ دوم آن‏که هیچ‏گاه از گرفتاری‏ اش خلاص نمی‏شود؛ سوم آن‏که همیشه احساس کمبود می‎کند و این احساس هیچ‏گاه از او جدا نمی‎شود؛ چهارم آن‏که هیچ‏گاه به امید و آرزوی دنیوی‏ اش هم نخواهد رسید.


روایت دیگری را ابن ابی‏ یعفور از امام صادق(صلوات‎الله‎ علیه) نقل می‎کند که حضرت فرمودند: «مَنْ تعلق قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تعلق مِنْهَا بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ»؛ کسی که به دنیا تعلق قلبی پیدا کند، قلبش به سه امر گره می‎خورد: اول، غصه‎ای که بی‏ زوال است؛ دوم، آرزویی که به آن نمی‎رسد؛ سوم، امیدی که به آن نائل نمی‎شود. هدف انسان در قلب انسان جای می‏گیرد.


در روایت اول، صحبت از «همّ» بود و در روایت دوم، از «قلب» و تعلق قلبی صحبت شد؛ آیا این دو مسئله با یکدیگر فرق دارند؟ نخیر، اگر چیزی هدف من شود، از دل من هم جدا نمی‏شود. وقتی بزرگ‎ترین هدف من دنیا باشد، دل من با دنیا گره می‏خورد. گره خوردن دل با دنیا به این خاطر است که دنیا بزرگ‏ترین هدف من شده است. کسی که همیشه غصه ‏دار است چون به هدفش نرسیده است، همیشه گرفتار است و احساس کمبود می‎کند. کسی که مبتلا به این درد است، از آن‏چه که در اختیارش هست نمی‏تواند استفاده کند. بدبخت‎تر از چنین فردی در عالم وجود ندارد.

 

آخرین پیامبری که به بهشت می‏رود


حضرت سلیمان (ع) خَدَم و حَشَم بسیاری داشت، اما قلبش تعلقی به دنیا نداشت. در روایت آمده است که حضرت سلیمان(سلام‎الله‎‎ علیه) سلطنت و حکومت در اختیارش بود و با این‏که به این دنیا تعلق نداشت، ولی خداوند در یک ‎مورد حظ او را کم می‎کند. امام صادق (ع) می‏فرمایند: «آخِرُ نَبِیٍّ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ وَ ذَلِکَ لِمَا أُعْطِیَ فِی الدُّنْیَا»؛ آخرین پیغمبری که به بهشت می‎رود، سلیمان بن‏داود است؛ به خاطر خَدَم و حَشَمی که داشت.


در این‏جا بحث تعلق قلبی است و مردم به طور غالب این‎گونه هستند که اُنسشان با دنیا موجب تعلق قلبی ایشان نسبت به دنیا می‎گردد؛ هرچه اُنس بیشتر شود، تعلق بیشتر می‎شود. یکی از آثار سوئی که انسان باید در دعاهایش در نظر بگیرد، مسئله تعلق قلبی است.


در امور مادی به پایین‌تر از خود نگاه کنید


مسئله دیگری که در معارف ما مطرح شده، این است که می‎گویند در امور مادی به کسانی نگاه کنید که پایین‏تر از شما هستند؛ چرا که اگر انسان به زندگی کسی که پایین‏تر از او قرار دارد نگاه کند، هیچ‎گاه حس زیاده ‏طلبی در او زنده نمی‎شود؛ بلکه حس قناعت در او زنده می‏گردد. اگر انسان در امور دنیایی و مادی به مافوق خود نگاه کند، حس زیاده ‏طلبی در او زنده می‎شود.

خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏»؛ و مبادا که به خاطر دنیا چشمت به همسران ایشان باشد؛ زیرا روزیِ پروردگارت بهترین روزی و همیشگی‏ است.

در ذیل این آیه روایتی از امام باقر (ع) نقل شده که حضرت فرمودند: «إِیَّاکَ أَنْ تُطْمِحَ بَصَرَکَ إِلَى مَنْ فَوْقَکَ»؛ بپرهیز از این‏که نگاهت را به کسی بیفکنی که از نظر امور مادی برتر از تو است. «فَکَفَى بِمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ وَ قَالَ وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا». همین آیه‏ای که خطاب به پیغمبر نازل شده، برای تو کافی است.


توصیه پیامبر اکرم (ص) به ابوذر


پیغمبر اکرم(صلّی‏ الله‏ علیه‏ وآله‏ و سلّم) می‏فرمایند: «طُوبَى لِمَنْ هُدِیَ لِلْإِسْلَامِ وَ کَانَ عَیْشُهُ کَفَافاً وَ قَنِعَ»؛ خوشا به حال کسی که از لحاظ معنوی به اسلام راهنمایی شده و از نظر مادی نیز معیشتی به مقدار کفاف دارد و به آن قانع شده است.


روایت مفصلی در بحارالانوار آمده است که ابوذر از پیغمبر اکرم(صلّی‏ الله‏ علیه‏ وآله‏ و سلّم) تقاضا می‎کند که حضرت به او سفارشی بفرمایند؛ پیغمبر می‏فرمایند: «انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ تَحْتَکَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ»؛ از نظر مادی به کسی نگاه کن که پایین‏تر از تو است و به مافوقت نگاه نکن. اگر به پایین‏تر از خود نگاه کنی، جنبه سازندگی دارد و اگر به مافوق خود نگاه کنی، نقش تخریبی و سوء اثر دارد. لذا این یکی از راه‎هایی است که جهت پدید آمدن بینش کفاف‏خواهی در انسان توصیه می‌شود. (2)
پی‌نوشت‌ها:
1. سایت شفقنا: پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه.
2. موسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی.

  • بی نشان