انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توصیه اخلاقی بزرگان» ثبت شده است

۰۹
بهمن
۰۱

گاهی در روز چند بار پیش می‌آید که با گداهای خیابانی برخورد می‌کنیم و نمی‌دانیم آن‌ها واقعاً فقیرند یا نه؛ چه کنیم؟

ج: لازم نیست به آن‌ها کمک کنی، مگر جایی که خطر آبروریزی باشد. آن وقت مجبوری کمک کنی؛ مثلاً اگر پول ندهی، فحش می‌دهد. چون فرموده‌اند: «خَیْرَ مَا بَذَلْتَ مِنْ مَالِکَ مَا وَقَیْتَ بِهِ عِرْضَکَ»[۹] یعنی بهترین پولی که خرج می‌کنی، آن است که در راه حفظ آبرو است. بعضی‌ها بد زبانند، بد دهانند و فحش می‌دهند.

نقل می‌کنند در زمان مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء ره هم فقیر زیاد بود. سر نماز می‌آمدند تکدّی می‌کردند. یک روز گدایی آمد و مردم به دیگری کمک کرده بودند و به این گدا چیزی نرسید. آن گدا آب دهان به محاسن شیخ انداخت. شیخ راه افتاد در صفوف نماز و گفت: «هر کس آبروی من را می‌خواهد، کمک کند.» پول جمع کرد و به او داد. موارد آبرو استثنا است؛ امّا در حال عادی چیزی ندهید. اگر به آن‌ها بدهید، دیگران هم تشویق می‌شوند که گدایی کنند و این حرفه را انتخاب می‌کنند؛ امّا اگر خطر آبروریزی بود، چاره‌ای نیست، به اندازه‌ی حفظ آبرو به این روایت عمل کنیم «خَیْرَ مَا بَذَلْتَ…».

س ۱۶: گاهی گدا توهین نمی‌کند ولی اطرافیان که می‌بینند، قضاوت بد می‌کنند و مثلاً می‌گویند: «چرا به او کمک نکرد؟»

ج: اگر دیدی چنین موردی هم هست، در این مورد هم چیزی بده؛ چون اگر این‌ها هم نظر بد به شما کنند، مصداق همان است.

  • بی نشان
۰۹
بهمن
۰۱

 منظور از تفکّری که در روایات سفارش شده چیست؟

ج: تفکّر مراحلی دارد. مرحله‌ی ابتدایی که به تقوا کمک می‌کند و به انسان کمک می‌کند که زیاد دنبال پول و دنیا ندود، تفکّر در مرگ است. جنازه‌ای را که تشییع می‌کنند، چند قدمی تشییع کند و در فکر فرو رود که «این میّت هم مثل من بود و مُرد؛ فردا من هم می‌میرم؛ این همه آمال و آرزو برای چیست؟» در روایت دستور رسیده که در حال تشییع جنازه به هم سلام نکنید. چون ماهیت تشییع جنازه این است که انسان‌های تشییع کننده را به فکر مُردن می‌اندازد. تشییع کننده، دست از دنیا کشیده و آمده تا چند قدم تشییع جنازه کندو در فکر مرگ فرو رفته است. اگر به او سلام کنی، باید جواب بدهد و لذا نخ فکرش پاره می‌شود. لذا گفته‌اند: رهایش کنید تا به فکرش مشغول باشد؛ برایش مفید است.

بنابراین اوّلین فکر برای کسانی که می‌خواهند از دنیای حرام فرار کنند، فکر در مرگ است. فکر در این‌که «این‌قدر لازم نیست جمع کنیم و دنبالش برویم؛ فردا مرگ می‌رسد و هرچه جمع کرده‌ایم، این‌جا می‌ماند.» اوّلین فکر این است. البتّه فکر مراحلی دارد و اولش همین است. همین برای ما مفیدتر است.

  • بی نشان
۰۹
بهمن
۰۱

علّت عذاب اخروی

س ۳: خداوند از همه مهربان‌تر است، پس چطور حاضر می‌شود انسان‌ها را تا ابد به بدترین وجه شکنجه کند؟! لطفاً در مورد فلسفه‌ی عذاب‌های اخروی توضیح دهید.

ج: اگر خدا این کار را نمی‌کرد و به مردم وعده‌ی عذاب نمی‌داد، در این صورت همه جهنّمی می‌شدند و همه‌ی انسان‌ها از بین می‌رفتند و این خلاف مهر و محبّت خدا است؛ یعنی کاری می‌کرد که همه از بین می‌رفتند. امّا خدا عدّه‌ای را عذاب می‌کند تا دیگران خوب شوند. این می‌ارزد. فلسفه‌اش این است. با این حال که خدا انسان‌ها را تهدید به جهنّم کرده، چه کسی گوش می‌دهد؟! همه دنبال یلّلی تلّلی هستند.

س ۴: «فَلَنُذیقَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا عَذاباً شَدیداً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ»[۱]، اگر ترجمه درست کرده باشند گفته‌اند: این‌که به خاطر بدترین کاری که می‌کردند بیشتر از اعمالشان آن‌ها را عذاب می‌کند یعنی چه؟ این آیه به خاطر این است که دیگران را هم گمراه کرده‌اند؟

ج: تهدید است دیگر، تهدید است. وقتی شما مخالفت کردی خدا حق دارد این کارها را بکند.

س ۵: در این آیه معنای عبارت «لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ» دقیقاً چیست؟

ج: انسان اعمال مختلفی انجام می‌دهد؛ بعضی از اعمالش بد است و بعضی دیگر خیلی بد است. هر کدام جزای خاصّ خودش را دارد. آن عملی که خیلی بد است، جزایش خیلی بد است و آن عملی که کم بد است، جزایش کم بد است. خدا می‌فرماید: ما آن جزای بدتر را می‌دهیم.

س ۶: سؤال این است که هر کاری بکنیم جزایش را می‌بینیم؛ آن‌که بدتر است عذاب بدتر و آن‌که کوچکتر است عذاب کوچکتر؛ هر کدام برای خودش. در این نکته چه تهدیدی است؟

ج: خدا می‌فرماید: من هم می‌توانم عذاب کمتر را بدهم و هم عذاب بیشتر را. وقتی بیشتر را می‌دهم، تهدید است.

س ۷: انسان‌هایی که در قیامت، خلود در جهنّم پیدا می‌کنند عذاب‌های رنگارنگ و عجیب چه فایده‌ای به حال انسانیت آن‌ها دارد؟

ج: به حال زنده‌ها مفید است. زنده‌ها می‌ترسند و دنبال راه آن‌ها نمی‌روند. کسی که مُرده، گذشت. امّا به حال زنده‌ها مفید است؛ هر چه عذاب شدیدتر باشد، آن‌ها بیشتر می‌ترسند. آن وقت حواس زنده‌ها جمع می‌شود تا کاری که آن‌ها کردند و مبتلا به عذاب ابدی شدند را نکنند و می‌ترسند. ایجاد ترس، یکی از مطالب مهم در آدم‌های معمولی است.

س ۸: آیا ممکن است عذاب‌ها محقّق نشود؟

ج: مسلّماً محقّق می‌شود. خدا گفته و پای آن می‌ایستد. اگر این‌ها بفهمند که خدا پای آن نمی‌ایستد، همه دنبال همان‌ها می‌روند. نخیر؛ خدا پدرشان را هم در می‌آورد تا مردم بفهمند خدا راست می‌گوید.

س ۹: چرا خداوند انسانی را که خود خلق نموده و نسبت به او محبّت ویژه‌ای دارد، بر اثر مخالفت فرمان بدین شکل عجیب عذاب می‌کند؟ هیچ پدری فرزند خود را این‌چنین عذاب می‌کند؟

ج: این کار را می‌کند که زنده‌ها دنبال آن‌ها نروند؛ به خاطر این است؛ می‌گوید: او که از بین رفت امّا این یکی دنبال او نرود. بیشتر کارها برای اثرپذیری زنده‌ها است

  • بی نشان
۰۹
بهمن
۰۱

س: «وقتی نماز انسان قبول نباشد اعمال دیگر انسان نیز قبول نیست». آیا این با عدل خداوند ناساگار نیست؟

ج: این با حکمت خدا سازگار است. عبارت «قبول نیست» به معنی بطلان عمل نیست؛ یعنی در بالا رفتن ایمان اثر ندارد. ممکن است صحیح باشد و طبق دستور خدا باشد امّا این اثر که ایمان را بالا ببرد، ندارد. لذا انسان می‌بیند بعضی‌ها شصت سال نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند امّا ایمانشان همان ایمان شصت سال قبل است و هیچ رشدی نکرده، به خاطر همین است؛ آن‌ها کنار نماز، گناه می‌گذارند؛ کنار روزه، گناه دارند. چون خدا می‌خواهد مردم کار حرام و بد را که به ضرر و زیان خودشان است، انجام ندهند، فرموده: «اگر بخواهی این اثر را به این نماز بدهم، باید گناه نکنی» دعوت مردم به ترک گناه، یکی از مسایل بسیار مهمّ زندگی فردی و اجتماعی مردم است که خدا به هیچ وجه نمی‌گذرد؛ چون اگر اجازه بدهد، مردم هر روز چقدر انسان می‌کشند یا چقدر دزدی می‌کنند. آیا این درست است؟ بنابراین شرط قبولی اعمال خیر را ترک گناه قرار داده.

  • بی نشان
۰۴
خرداد
۹۴

آیت الله جوادی آملی: در کتاب های فقهی ما نذر و یمین رایج است اما عهد خیلی کم است،‌ خیلی از بزرگان رساله عهد داشتند، ‌آن قدر ذات اقدس اله لطیف است که فرمود با من عهد ببندید، رساله عهد در فقه همین است، منتهی معمولٌ به ما نیست، برای درمان بیماری یا شبیه آن نذر می کنیم ‌اما عهد نداریم ،که با خدا عهد ببندیم یک طرف ما باشیم و یک طرف او با او معاهده کنیم، عهد مثل نذر یمین حکم فقهی و کفاره دارد.


خیلی از بزرگان رساله عهد داشتند؛ عهد کردم که دگر گوش به ناحق نکنم،‌ عهد کردم که دگر وقتم را تلف نکنم، عهد کردم حرف بی جا نزنم،‌ عهد کردم همیشه نماز اول وقت بخوانم، عهد کردم تا ممکن است نماز را به جماعت بخوانم،‌ عهد کردم نماز شبم ترک نشود، ‌عهد کردم که قصه نخوانم،‌ مگر این ذهن ظرفیت چه قدر مطلب دارد؟ یک طلبه بخواهد محققانه درس بخواند و شب بخواهد سریال و فیلم نگاه کند. ذهن مگر جای چند مطلب دارد؟ آخرشب هم خسته است و یک مروری به کتاب می کند،‌ این محقق نمی شود، قصص اولیا علم است اما داستان‌هایی که پیام علمی ندارد چرا انسان وقت خود را صرف کند؟‌ مگر ذهن چقدر ظرفیت دارد که هر روزنامه ای را بخواند! بزرگان رساله نوشتند که عهد کردیم حرفهای غیر علمی نگوییم، عهد کردیم حرفهای غیر علمی نشنویم، نوشته های غیر علمی نخوانیم، بالاخره با رعایت اینها انسان محقق می شود،‌ خدای متعال هم می فرماید این ها را بخوان «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ».


منبع :رسا نیوز

  • بی نشان