انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق به خدا» ثبت شده است

۲۰
آبان
۹۱

هنوز هم فقر مرا بسوی تو سیر می دهد...

هنوز نیاز دارم که تو را صدا بزنم....

هنوز هم لحظه لحظه با بغض و آه صدایت می زنم...

تمام وجودم یک صدا این را زمزمه می کند...

نمی خواهم بی نیاز از تو باشم...

نمی خواهم عشق ِ تو از رگ های وجودم بیرون شود...

هوا سرد است....

هوای دلم را می گویم...

سرد شده ، دوست ندارم

میخواهم هوای دلم گرم باشد...

گرم گرم....از گرمای عشق تو

عشقی که هر لحظه اضطراب ِ از دست دادنش را داشته باشم...

عشقی که اشک را هر لحظه در چشم هایم حلقه زند...

چقدر زیباست ، من عاشق تو شده أم

وقتی در ذهن خود ، حرف از تو می زنم چقدر خوشحالم که تو را دارم...

اما وقتی به این فکر می کنم که با گناهی از تو دور شوم، اشکم جاری می شود...

نمی خواهم، نمی خواهم لذت گناهی را که عشق تو را از دلم جدا کند...

+مخاطب خاص داره خود ِ خدا :)


  • بی نشان