انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری
۰۹
بهمن
۰۱

س ۱۰: برای مراقبت از دینمان به چه چیزی فکر کنیم؟

ج: اوّل در مرگ. مرگ، بند دنیا را از پای انسان شل می‌کند. انسان در گوشه‌ی قبرستان در خلوت بنشیند –البتّه به شلوغی جمعیت نرود و الّا به جای تفکّر در مردن و مرده‌ها، در زنده‌ها فکر می‌کند و شیطان انسان را اذیّت می‌کند. به گوشه‌ای برود و با انسان‌ها کاری نداشته باشد و انسان‌ها را هم نبیند. –آن‌جا فکر کند که چه کسانی را به آن‌جا می‌آورند. به جای پیرمرد، چند تا جوان می‌آورند؛ نوعاً جوانان می‌میرند و پیرها کم می‌میرند.

فکر کند به این‌که این‌ها جوانند؛ تحصیل کرده‌اند؛ لیسانسیه‌اند یا دکترند که مرده‌اند و آن‌ها را می‌آورند. من هم مثل این‌ها هستم و فردا من را هم می‌آورند. این مردن را بر خودمان تطبیق می‌کنیم. همه قبول دارند که مردن حق است؛ حتّی کمونیست‌ها و بی‌دین‌ها هم قبول دارند. آن‌ها خدا را قبول ندارند امّا مرگ را قبول دارند. لذا یکی از اسامی مرگ در زبان عربی، «یقین» است. یعنی همه یقین دارند که مرگ، آمدنی است و لو انسان یقین ندارد که کی می‌آید. ناگهانی و بی‌خبر می‌آید. این فکر باعث می‌شود که انسان باور کند که «من هم می‌میرم و تنها این‌ها نیستند که می‌میرند. فردا، پس فردا نوبت من هم هست.» انسان در نتیجه‌ی این تفکّر، إن‌شاءالله کمی دست و پایش را از گناه و افراط در دنیاخواهی و دنیاپرستی جمع و جور می‌کند.

  • بی نشان
۰۸
بهمن
۰۱

بسمه تعالی

ویژگی ماه حرام نسبت به دیگر ماه ها در این است که اگر در ماه حرام قتلی صورت بگیرد یا اینکه باعث جراحتی در کسی شود، دیه ی آن دو برابر ماه های دیگر سال محاسبه می شود.از منظر اهل معرفت همان طور که دیه جراحت ظاهری دو برابر محاسبه می شود در این ماه، جراحت باطنی که همان گناه و معصیت و ضربه زدن به روح و قلب انسان است در این ماه دو برابر محاسبه می شود چرا که منجر به شکستن حریم الهی میشود.

در قرآن کریم برای کسی که حرمت حریم و خانه ی الهی را بشکند و مرتکب محرمات احرام شود، مجازات سختی در نظر گرفته شده است که نشان می دهد حفظ حرمت حریم الهی چقدر اهمیت دارد.[1]

مرحوم سید بن طاووس می نویسد: اگر ماه رجب از ماه های حرام الهی است، یعنی قرقگاه الهی است و بندگان در این ماه در حریم امن پادشاهی مقتدر قرار دارند که اجازه نمی دهد شیاطین و دشمنان بر آنان یورش ببرند.[2]

مرحوم سید علی آقا قاضی نیز در توصیه هایشان به شاگردانشان به این مهم اشاره می کردند که همان طور که کعبه قرقگاه مکانی الهی است، ماه های حرام نیز قرقگاه زمانی خدا هستند و همان طور که ما در حرم الهی باید از محرمات اجتناب کنیم، همان طور باید در این قرقگاه های زمانی از حرام دوری کنیم.و می گفتند: همان طور که در این قرقگاه مکانی انسان قرب به خدا پیدا می کند، در قرقگاه زمانی نیز انسان به مقام قرب الهی می رسد.[3]

از منظر ایشان مهم ترین عمل در این ماه توبه واقعی به درگاه الهی است و پس از آن پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است در حد استطاعت و در مرحله ی بعد التزام به مراقبه که آن را هم به دو مرتبه تقسیم می فرمایند : مراقبه ی صغری و کبری .

مراقبه ی صغری یعنی انسان نفسش را از ارتکاب به آنچه مورد رضایت الهی نیست باز دارد و مراقبه ی کبری یعنی نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی پسندد.[4]

با این تفاسیر چقدر خوب است که در این ماه مراقب رفتارمان باشیم تا مبادا با خطایی ما را از این قرقگاه و حرم امن الهی بیرون کنند.

 

[1]  مائده ، 95

[2] اقبال الاعمال، ج2، ص682

[4] مکتوبات،مراسلات، مقالات، ص188

  • بی نشان
۰۶
شهریور
۹۴

شاید دیده و یا شنیده باشید کسانی را که خودشان را فدای دنیا می کنند . از همه چیزشان می گذرند تا به دنیا برسند . این فدا شدن ها ، زمینه هایی دارد که انسان را به سمت دنیا می کشاند. بارها برای من پیش آمده و دیده ام کسانی را که براحتی مال مردم را می خورند اما بقول معروف ککشان هم نمی گزد و اصلا به روی خودشان نمی آورند و من تا شب به این فکر بودم  که فرد مورد نظر به راحتی آب خوردن، حق مردم را می خورد شاید اصلا وجدانی نمانده باشد تا حرفش را بشنود. در مقابل کسانی هستند که با کوچکترین گناه و یا مکروهی ، دنیا روی سرشان خراب می شود و غرق ماتم و اندوه می شوند .

راه همراه شدن با گروه اول را همه می دانند و نیازی به توضیح ندارد چرا که انسان وقتی در منجلاب گناه افتاد و خیز برداشت و به پشت سرش نگاه نکرد تا ثریا می رود با بار کج . اما رسیدن به مقام گروه دوم کار سختی است.

چطور می شود عده ای اینقدر غرق در معنویات می شوند که هستی را فراموش می کنند حتی خودشان را ؟
تصور کنید ،جایی که نور وجود دارد ،جایی برای تاریکی نمی ماند .در مقابل، جایی که تاریک است ، نور جایگاهی ندارد این خاصیت نور و تاریکی است که هرجا نور باشد تاریکی نیست و هرجا تاریکی باشد نور نیست. در قرآن کریم می خوانیم:  الله نور السماوات و الارض " خدا ی متعال نور آسمان ها و زمین است " این نور در هرجایی که وارد شود ، تاریکی از آنجا می رود اما هر نقطه ای که از وجود خدا بی بهره باشد ، یقینا آنجا تاریک است .

دل انسان به منزله ی یک ظرفی است که هم می تواند تاریکی را بپذیرد و هم نور را . خاصیت نور و تاریکی این است که هیچگاه نمی توانند با یکدیگر جمع شوند ، به همین خاطر،دلی وجود ندارد که هم نورانی باشد هم تاریک . اگر دلی تاریک است یعنی جای خدا نیست و اگر دلی روشن و نورانی است یعنی جایگاه الهی است .

ما انسانها که بیشتر از یک دل نداریم بنابراین این دل یا می تواند تاریک باشد و یا روشن .
هر انسان عاقلی می تواند بفهمد که دنیا و هوی و هوس هیچ وقت در کنار الله جای نمی گیرد . هوی و هوس یعنی خواسته های دل من که هیچ گاه با خواسته های الهی جمع نمی شود مگر اینکه خواستنی های دل من ، همانی شود که خدا می خواهد.

دلی که از الله سرشار شد ، دلی که از هست آفرین پر شد ، هستی پُرش نمی کند و هستی نمی گیردش چرا که او از هستی بزرگ تر است و هستی را می گیرد و بر می دارد و می آورد . سید ابن طاووس به پسرش می گوید : علی ! اگر دنیا از دست چپ پدرت به او برد ، از دست راست او بیرون می رود ، بدون آنکه دست چپ او آگاه شود(آیه های سبز ، 100) کسی که این طور با دنیا برخورد می کند معلوم می شود دنیا او را نگرفته است و دلش را از دنیا پرُ نکرده است بلکه چیزی بزرگتر از دنیا دلش را گرفته است.

ما اگر می خواهیم حرف ما خریدار داشته باشد و دل ما آرام و مطمئن باشد ، راهش این است ، حرفهای خدا را بدون کم و کاست بشنویم و عمل کنیم . نمی شود بخشی را بگیریم و بخشی را کنار بگذاریم ، این یعنی بخشی از نور و بخشی از تاریکی را گرفتن که هیچ وقت با یکدیگر جمع نمی شوند.

  • بی نشان
۰۴
خرداد
۹۴

آیت الله جوادی آملی: در کتاب های فقهی ما نذر و یمین رایج است اما عهد خیلی کم است،‌ خیلی از بزرگان رساله عهد داشتند، ‌آن قدر ذات اقدس اله لطیف است که فرمود با من عهد ببندید، رساله عهد در فقه همین است، منتهی معمولٌ به ما نیست، برای درمان بیماری یا شبیه آن نذر می کنیم ‌اما عهد نداریم ،که با خدا عهد ببندیم یک طرف ما باشیم و یک طرف او با او معاهده کنیم، عهد مثل نذر یمین حکم فقهی و کفاره دارد.


خیلی از بزرگان رساله عهد داشتند؛ عهد کردم که دگر گوش به ناحق نکنم،‌ عهد کردم که دگر وقتم را تلف نکنم، عهد کردم حرف بی جا نزنم،‌ عهد کردم همیشه نماز اول وقت بخوانم، عهد کردم تا ممکن است نماز را به جماعت بخوانم،‌ عهد کردم نماز شبم ترک نشود، ‌عهد کردم که قصه نخوانم،‌ مگر این ذهن ظرفیت چه قدر مطلب دارد؟ یک طلبه بخواهد محققانه درس بخواند و شب بخواهد سریال و فیلم نگاه کند. ذهن مگر جای چند مطلب دارد؟ آخرشب هم خسته است و یک مروری به کتاب می کند،‌ این محقق نمی شود، قصص اولیا علم است اما داستان‌هایی که پیام علمی ندارد چرا انسان وقت خود را صرف کند؟‌ مگر ذهن چقدر ظرفیت دارد که هر روزنامه ای را بخواند! بزرگان رساله نوشتند که عهد کردیم حرفهای غیر علمی نگوییم، عهد کردیم حرفهای غیر علمی نشنویم، نوشته های غیر علمی نخوانیم، بالاخره با رعایت اینها انسان محقق می شود،‌ خدای متعال هم می فرماید این ها را بخوان «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ».


منبع :رسا نیوز

  • بی نشان
۰۴
خرداد
۹۴

حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله): هئیت مدیره مدرسه برای بچه ها تنظیم برنامه می کنند و می گویند از هر پنج ساعت، 4 ساعت کار علمی و 1 ساعت هم بازی کنند، بچه ها را در مدرسه به بازی گرفتن حکمت است ولی مدیر بازیگر نیست،‌ فرمود این مقام و پست ها و من و ماها بازیچه است،‌ همه شما که سلمان و اباذر نیستید که لوجه‌الله کار کنید، اکثر مردم یک تشویق و رفاه و مانند آن می خواهند، این پست و مقام بازیچه است، ‌بازیچه برای این است که بقیه عمر را برای خدمت صرف کند، اگر کسی همه عمر را صرف بازیچه کند می شود لهو و لعب، ‌اسباب بازی را برای بازیگرها خلق کرد که یک مقداری کار کنند و خستگی خود را با بازی رفع کنند اما کسی که عمرش را به بازی گذارنده یک کودک هشتاد ساله است، اگر به دنبال مرید بازی و دست بوسی و امثال ذلک بود بچه هفتاد هشتاد ساله است و هنوز بزرگ بالغ نشده است.

 

منبع : رسا نیوز

  • بی نشان