انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

۰۵
ارديبهشت
۹۳

بسم الله الرحمن الرحیم

انتظار ، مفهوم زیبایی است که در وجود هر شیعه ای جای گرفته است ؛ مفهومی است که مصداق های آن زندگی را طعم شیرینی می دهد . شیرینی انتظار وقتی به کام می نشیند که تک تک حرکات و رفتارهای آدمی را به سمت و سوی انتظار سوق دهد.

وقتی رفتارها و حرکات منتظر ، در مسیر انتظار ، جریان پیدا کرد ، می شود منتظر واقعی که با هیچ بادی نمی لرزد چرا که بیدی نمی شود که با این بادها بلرزد.

انتظار یعنی خودت و غرائز درونیت را در این خط قرار دهی و به بیراهه نروی که اگر اینگونه شد ، راه را گم نمی کنی . شنیده ایم که وقتی ، امام منتظر ، ظهور کند ، عده ی بسیاری از علما ، که عمرشان را در مسیر کسب علم صرف کرده اند ، راه را گم می کنند و امام خود را منکر می شوند.

چه می شود که با این همه معنویت راه را گم می کنند و حجت حق را منکر می شوند ؟علتش مشخص است ؛ چه زیبا می گوید : هر کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند . فکر می کنند در مسیر انتظار قدم بر می دارند اما نمی دانند که به بی راهه می روند.

مدیریت درست غریزه هاست که تو را مطیع امر خدا می کند . اگر میل و شهوتت را کنترل کردی و نه افراط به خرج دادی و نه تفریط ، می توانی حق را بشناسی و خودت را با آن وفق دهی اما اگر کمی از خواسته های درونیت عقب افتادی و یا به جلو رفتی ، نمی توانی نفست را کنترل کنی .

ملاک عقب افتادن یا جلو رفتن ، خداست . اگر از خدا و پیغمبر جلو افتادی و گفتی : ریاضت می کشم و هیچ نمی خورم و نفسم را می کشم ، بعید نیست در وقت ظهور ، به امام زمانت هم اعتراض کنی و خرده نگیری و اگر ، عقب ماندی ، به خاطر رسیدن به خواسته هایت در مقابل امام زمانت صف می کشی.

چقدر زیباست که خدا ، با تذکرهایش(نماز ، قرآن ، بلا و گرفتاری ...) ما را هر لحظه به مسیر می کشاند تا راه را گم نکنیم و به بیراهه نرویم .

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) اشک می ریخت و ناله میکرد که خدایا! مرا لحظه ای به حال خودم رها مکن که بیچاره می شوم و راه گم می کنم . چه خوب است که با عجز و التماس از بارگاه او بخواهیم تا ما را از مسیر جدا نکند " الهی لا تکلنا الی انفسنا طرفه عینا ابدا" تا بسان عمر سعد و شیعیان کوفی در مقابل امام زمانمان صف نکشیم و سر عزیز زهرا را بر نیزه نبریم و خاندان پاک و مطهرش را به اسارت نکشیم .

  • بی نشان
۰۸
دی
۹۱

حرف دیشبم از کم محلی ما بود به تو...

می دانم که تو همیشه به فکر جیره خوارانت هستی

می دانم عطر حضورت سراسر زندگی ما را فرا گرفته

آقا جان !

این روزها با خودم فکر می کنم ، هر چه از زمان می گذرد رنگ حضور تو در دلها کم رنگ می شود.

می ترسم ، می ترسم از اینکه روزی بر من بیاید که ذکر تو را در وجودم نداشته باشم.

این روز ها فکر می کنم چطور می شود که مردم اینقدر از حضورت دورند .

وقتی به فکر غربت تو می افتم وجودم می سوزد .

با خودم می گویم : کجاست منتظر واقعی ؟

راستش را بخواهی هنوز هم در اینکه منتظر باشیم شک است ...


  • بی نشان