انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان جاری» ثبت شده است

۲۲
آذر
۹۱

آدمها هر چقدر هم خوب باشند ، در لحظه هایی که غافل می شوند و یا غفلتی برایشان پیش می آید ، بدیهیات و واضحات را فراموش می کنند.

چند روزی است که با خودم فکر می کنم کسانی که مدتهاست با آیه و روایات سر و کار دارند ، چرا حق الناس برایشان بی معنا و یا بی تفاوت است .

حکایات زیادی را دیدیم و شنیدیم از مشکلات و گرفتاری هایی که از "یک ذره حق الناس" پیش میاد مثل بنده خدایی که بخاطر یک دانه جو ، که جویده بود و بعد انداخته بود توی گونی صاحبش ، سالها گرفتار حسابرسی بخاطر آن یک دانه جو بود .

از این حکایات که بگذریم آیات قرآن کریم خود حقیقت روشنی است که دل انسان را جلا می دهد و از طرفی خوف و ترس را بر انسان می بارد .آیات زیادی است که وقتی با آن روبرو می شویم سخت متأثر می شویم و از این قبیل است آیات پایانی سوره زلزال : فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ(7)وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ(8)

ابو نعیم در کتاب حلیه‏اش از شداد بن اوس روایت کرده‏ که گفت: من از رسول خدا (ص) شنیدم مى‏فرمود: ایها الناس دنیا متاعى است حاضر که هم نیکان از آن مى‏خورند و هم فاجران، و بدرستى آخرت وعده‏اى است صادق، که سلطانى قادر در آن حکومت مى‏کند، حق را محقق و باطل را باطل مى‏سازد.

ایها الناس سعى کنید از طالبان آخرت باشید، و از طالبان دنیا نباشید، فرزند آخرت باشید، نه فرزند دنیا، چون هر مادرى فرزندش به دنبالش مى‏رود. (حاصل منظور آن جناب این است که خواهان آخرت باشید نه دنیا، براى اینکه علاقه به دنیا قهرا شما را به سوى مادیت و آلودگى‏هاى آن مى‏کشد)، آن گاه فرمود: هر عملى که مى‏کنید در حالى انجام دهید که از خدا خائف و بر حذر باشید، و بدانید که روزى شما را بر اعمالتان عرضه مى‏دارند، و شما خواه و ناخواه خدا را ملاقات خواهید کرد، پس هر کس هم وزن ذره‏اى عمل خیر کرده باشد، آن را خواهد دید، و هر کس هم وزن ذره‏اى عمل زشت کرده باشد آن را خواهد دید.(تفسیر المیزان جلد 20 صفحه585)

با اینکه از این قبیل روایات فراوان داریم و می بینیم و می شنویم ، اما هنوز با هر دعوت دنیا ، عده ی زیادی راه را کج می کنند و با زینت ها و زیورهای دنیا ، داشته هایشان را با دنیا معامله می کنند و از یاد آخرت غافل می شوند .

ابو سعید خدری می گوید: وقتى آیه" فَمَنْ یَعْمَلْ ..." نازل شد عرض کردم اى رسول خدا آیا من همه اعمالم را مى‏بینم؟ فرمود: آرى. گفتم: آن کارهاى بزرگ را؟ فرمود: بله، گفتم: کارهاى کوچک کوچک را؟ فرمود: بله

 عرض کردم: اى واى بر من! مادرم بنشیند و براى من عزادارى کند! فرمود: بشارت باد بر تو اى ابو سعید! چرا که" حسنات" به ده برابر حساب مى‏شود، تا هفتصد برابر، و خدا براى هر کس بخواهد آن را هم مضاعف مى‏کند، و اما هر گناه به اندازه یک گناه مجازات دارد، یا خداوند عفو مى‏کند و بدان احدى با عملش نجات نخواهد یافت! (جز اینکه کرم خدا شامل او گردد) عرض کردم حتى تو هم اى رسول خدا؟! فرمود: حتى من، مگر اینکه خداوند مرا مشمول رحمتش سازد.(تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 228)

با این وجود آیا جایی برای کم کاری و یا حق الناس باقی می ماند ؟ چگونه با این حال می توان از عذاب روز قیامت و حسابرسی الهی در امان ماند؟

راستی که عمل های ما ، بسیار ناچیز و کوچک است در مقابل خواسته ها و داده های رحمانی و تنها لطف و رحمت اوست که نجات دهنده ی ما خواهد بود .

باید هر لحظه و هر زمان از خدا بخواهیم که ما را مشمول رحمت خودش کند و هر لحظه ما را متذکر حالات و رفتارهایمان بگرداند در غیر این صورت حتی اگر عارف بالله و سالک سبیل الی الله هم باشیم و تمام شب تا سحر عبادت کنیم ، باز هم گرفتار این غفلت ها خواهیم شد .

  • بی نشان
۰۶
آذر
۹۱


گاهی فکر می کنم حال خوبم را همان حالی که خدا گاهی ارزانی بندگانش می کند را چگونه باید حفظ کرد ؟ 

چطور باید خوب ماندن را در وجود ضمیمه کرد و این رنگ را همیشه همراه داشت؟

مدتی با این مشغول بودم تا اینکه به یادم آمد انسانها همیشه باید متذکر شوند.

یعنی کسی یا کسانی ، چیزی یا چیزهایی آنها را حرکت دهد و این تذکر است که حیات انسانی را در پی دارد.

گاهی با تذکر استادی اخلاق ، فضائل فراموش شده و رذائل مشغول شده را بیاد می آوریم.

گاهی با محاسبه می فهمیم چقدر عقبیم و چقدر پیشرفت کرده ایم و این خوب است .

اما این ها برای آنها که تازه راه افتاده اند ، هر کدام اشکالاتی دارند ، هر کدام نقص هایی دارند که جبران پذیرند.

در فکر چیزی بودم که مرا متذکر نگه دارد و از این مسیر ، مسیر قرب دور نکند. رسیدم به آیه ای: «إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون» فهمیدم قرآن ذکر است و انسان می تواند درتمام فرصت ها مخصوصا غفلت ها و فرصت های پوچ از تذکرهای قرآن بهره های عمیق دریافت کرد.

دیدم آیه ی دیگری هم هست که مرا سیر می دهد و محرک من هست «إقم الصلاه لذکری» نماز هم چیز دیگری بود که روح و جان مرا متذکر می کرد . 

با تکیه بر این دو می توان هر لحظه متذکر ماند و در مسیر بود ...

  • بی نشان
۲۵
آبان
۹۱

از مدینه تا مکه ، از مکه تا کربلا ، از روز دهم تا اسارت و برگشت به مدینه کاروان حسین(ع) پر بود از بندگی و عبودیت.

عبودیت و بندگی که در اوج بود ، همان عبادتی که گفتند : وعبدالله مخلصین له الدین .

این کاروان از کودک شش ماهه تا پیر کهنسالش همه در مسیری قدم می زدند که عبودیت بود و بندگی .

عبودیت و بندگی آن هم مخلصانه ، آن هم مخصوص خدا یعنی هیچ کس دیگری در آن شریک نبود ، تنها برای خدا.

ویژگی اصلی این کاروان این بود که بندگی و عبودیتشان علاوه بر اخلاص رنگ و بوی دیگری هم داشت و آن هم این بود که بسوی فرمان حق حرکت کردند بدون هیچ چشم داشتی.

بدون هیچ توقعی ، شاید اخلاص های ما رنگ چشم داشت داشته باشد . شاید اخلاص های ما بوی بهشت می دهد و فقط بهشت را می جوییم اما این کاروان فقط برای خدا حرکت می کند و نه برای بهشت.

شاید این خصلت عالی را از جدشان علی(ع)به ارث برده اند .

ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک « نپرستیدم تو را بخاطر ترس از آتشت و بخاطر رسیدن به بهشت»

چقدر خوب این کاروان را معرفی می کند امام باقر(ع) : بذل مهجته فیه 

حسین(ع) و یارانش خون خود را بذل کردند برای خود خدا ، نه برای راه خدا .

حسین(ع) رسیده بود و نیازی به فی سبیل الله نداشت . حسین خود سبیل خدا بود ، پس بی معنا بود که بگوید:بذل مهجته فی سبیل الله .

حسین(ع) در سفر چهارم هستی بود : سفر از حق به حق و این یعنی در خود ِ خدا خودش را خرج کرد نه در راه خدا.

حرف از بذل کردن زد و نه انفاق ، نه صدقه، نه خمس و زکات . حسین(ع) خون خود و یارانش را بذل کرد چون انفاق و صدقه و خمس و زکات هر کدام برای حسابی خرج می شوند برای بهشت ، برای حور ، برای حیات اخروی .

اما بذل از همه ی اینها جداست . شنیده ایم که زنی مهرش را بذل کرد یعنی بخشید یعنی از مهر خودش گذشت بدون هیچ چشم داشتی .

اینگونه بود که حسین(ع) خودش را و خونش را بذل کرد و .....الهی رضا برضاک 


  • بی نشان