انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

حرف هایی از جنس طلبگی

انسانِ جاری

کبریت گناه

يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۵۱ ب.ظ

دلم آشفته است و هراسان از پوچ شدن ؛ از اینکه توشه ای که ماه ها و شاید سالها برای جمع کردنش ، نشسته ام و زحمت کشیده ام را با دستان خودم بسوزانم ؛ سخت نیست؟ سخت نیست که جمع کنی و جمع کنی و انباری بسازی برای راهی بی نهایت اما در شبی تاریک ، با حالی مست ، با یک چوب کبریت ، همه ی آنها را آتش بزنی ؟ و آن زمان که به حال خودت برگشتی ، بجز خاکستر چیزی یافت نکنی ؟

حال هر روز من اینطور است ، قرآن می خوانم ، نماز می خوانم ، اشک می ریزم ، زیارت می کنم ، درختی می کارم ، خانه ای میسازم و حتی برج هایی ؛اما شب نشده همه  را می سوزانم ، فقط با یک چوب کبریت گناه . از این می ترسم که عاقبت دست خالی راهی دیار ابدی شوم . راستش این همان عاقبت به سوء شدن است که همه  به نحوی از آن فراری اند و ترسان.

از عارفی پرسیدند : مهم ترین دعای شما در طول شبانه روز چیست؟ فرمود : اینکه عاقبت بخیر شوم ، همین .

این روزها تمام فکر و ذکرم مشغول این است که خدایا ! یاریم کن تا اندوخته هایم و توشه ای را که برای راهی بی نهایت آماده کرده ام ، قبل از سفر به دست خودم نسوزانم .

پ . ن : رسول خدا(صلی الله علیه و آله)فرمود: کسی که سبحان الله بگوید خداوند درختی در بهشت برایش غرس می فرماید . مردی از قریش برخاست و عرض کرد : پس ما در بهشت درختان زیادی داریم ؟ حضرت فرمود : آری ولی بترسید از اینکه آتشی بسوی آنها بفرستید و همه را بسوزانید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی